تبسم عشق

دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم



قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم



چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست



عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند



دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است



درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند



پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد.


عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت

عشقه من سام 

شاعروفرشته وعشق


شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند.
فرشته پری به شاعر داد و شاعر ، شعری به فرشته.
شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت
و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت.

خدا گفت : دیگر تمام شد.
دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود.
زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود، زمین برایش کوچک است
و فرشته ای که مزه عشق را بچشد، آسمان برایش تنگ

فقط یک لحظه آغوش گرمت رااحساس کنم

از پشت شیشه های بزرگ دلتنگی گریه میكنم و آرزو میكنم كه كاش
برای یك لحظه فقط یك لحظه آغوش گرمت را احساس كنم ، میخواهم
سر روی شانه های مهربانت بگذارم تا دیگر از گریه كم نشوم . تو مرا
به دیار محبتها بردی و صادقانه دوستم داشتی پس بیا و باز در این راه
تلاش كن اگر طاقت اشكهایم را نداری . در راه عشقی پاك تر و صادقانه تر،
زیرا كه من و تو ما شده ایم پس نگذار زمانه بیرحم دلهایی را كه از هم
جدا نشدنی است را به درد آورد دلم را به تو دادم و كلیدش را به سوی
آسمان خوشبختی ها روانه كردم چه شبها كه تا سحر به یادت با
گونه های خیس از دلتنگی ها به سر بردم چه روزها با خاطراتت نفس
كشیدم پس تو ای سخاوت آسمانی من ...
مرا دریاب كه دیوانه وار دوستت دارم



تا آمدم بگم تابانتر از خورشيد نيست وقتی چشمان تو را ديدم منصرف شدم

تا آمدم بگم دريا بسيار پهناور است وقتی دل عاشق تو را ديدم منصرف شدم

تا آمدم بگم زندگی زيباست تو را ديدم زندگی زيباتر شد .

تا آمدم بگويم ((من)) وقتی تو را ديدم ((ما)) جايگزين کلامم شد.





اگر ابرها باريدن را فراموش کنند ،اگر چشمها گريستن را فراموش کنند ، اگر لبها خنديدن را فراموش کنند ،اگر قلبها دوست داشتن را فراموش کنند ،من هرگز تو را فراموش نميکنم .روزی تو را فراموش ميکنم که مرگم فرا رسد!

عشق:

تنها مرضی است که بیمار از آن لذت میبرد.

عشق:

زودتر از نسیمی که بر بوستان میوزد نمود پیدا میکند

عشق:

معمولآ نوعی عذاب دردناک است ولی دور ماندن از ان مرگ است

عشقه من سام دوستت دارم

اینگونه زندگی کن :

شـاد اما دلسوز

سـاده اما زیبا

مهربـان اما جدی

سبـز اما بی ریا

عاشـق اما عاقل





زندگی رو دوست دارم نه به این دلیل که :

ز به معنای زندان باشد . . .

ن به معنای ندامت باشد . . .

د به معنای درماندگی باشد . . .

گ به معنای گورستان باشد . . .

ی به معنای یاس باشد . . .

بلکه به معنای عشق باشد . . .

تو را چگونه صدا کنم؟

چگونه دستهایت را بگیرم و خالی از هر نیاز شوم؟

چگونه سر بر شانه هایت بگذارم و ترانه عشق را زمزمه کنم؟

چگونه می توانم در آغوشت بگیرم و نگاه دریاییت را از

طوفان های بدخیم حفظ کنم؟

چگونه می توانم قلبت را برای خود نگه دارم؟

و چگونه می توانم به سویت بیایم در حالیکه عاشقانه می گویم

دوستت دارم

عاشقتم

پس زندگی چه بودجزآهنگ یك نفس موسیقی تبسم وغوغای زندگی

ای كاش میشد از گل آلاله كلبه ساخت

درآن نشست ورفت به دنیای زندگی

مفهوم زندگی نه به معنای بودنست

در یك گل است

لذت معنای زندگی

+نوشته شده در یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,ساعت10:47توسط دوکبوترعاشق | |